خوشبختانه برای ما که اینجا نشستیم دو قرن گذشته است تا پی شد پدرانمان آن را به عنوان یک آرمان در نظر نداشته اند و در عوض راهی را پیدا کردیم تا آن را به عنوان یک تمرین و تکرار در نظر داشته باشیم . آنها چیز بی همتایی در طول تاریخ انسانی هستند.داد و ستدی که توسط جوامع گوناگون ایجاد شده بود یکی پس از دیگری وقتی برای ورود به عصر صنعتی انتخاب شدند ، با فقدان بشریت روبه رو بودند. برای مفید بودن به عنوان یک جامعه ثروتمند و کامیاب که عصر صنعتی آن را وعده داده است.مدرسه یارسلام
این یک معامله مضحک است . این کاملاً قابل فهم است که جوامع انسران سال به ناچار فقر و محرومیت و بدبختی شدید اکثریت مردم، پذیرفته شده اند. شگفت انگیز نیست کرند و در یک وضعیت نسبتاً راحت باقی بمانند، یکی پس از دیگری بعضی چیزها و بعضی آزادیهای شخصیشان را قربانی می کنند. بسیاری از چیزهایی که برای دست یافتن به این هدف فریبنده بودند. آنها باید قبل از اینکه یک حکومت جدید ایجاد کنند ، یک کشور جدید ایجاد کنند و باید با اصلاح کردن شکلهای جدید حکومت دست به این کار بزنند ، نه با شروع کردن به از مدلهایی که در اطراف خودشان وجود دارد و سرهم بندی کردن آنها و یک ذره از اینجا اضافه کردن و یک ذزه از آنجا ، بلکه با دور هم جمع شدن و صرف کردن وقت و از صفر شروع کردن . ایجاد یک حکومت از ابتدا نه شروع مردن از فرضیاتی که در یک لحظه ساخته می شوند. ما اسنادی از مهای آنها و دستنوشته های بسیاری از که تفکرات آنها را آشکار می کند و نشان می دهد که آنها چگونه نتیجه گیری می کردند در دست داریم. آنها با آزمایش وضعیتها و شرایط بشریت ، خوی حیوانی انسان و شرایط اجتماعی و فرهنگی جهانی که کشورها درون آن قرار دارند پی بردند که در آینده این هدف شکل خواهد گرفت.
بنیانگزاران مدرسه ساد بری والی در سال 1965 ب همان چیزها را وقتی به آموزشگاه آمدند اجراکردند.سیصد سال قبل وقتی کسی می گفت امکان دارد کشوری ایجاد شود که در آن هر کدام از مردم از همه پیشه ها از هر نوعی از هر ملیتی و از هر زمینه ای می توانند زندگی ای توأم با آزادی ، صلح و صفا و توازن داشته باشند و زندگی می تواند شاد باشد ، رویاهی فردی می توانند به واقعیت بپیوندند ، مردم با هم رابطه متقابل داشته باشند و در برابری کامل به سر برند و در همه تصمیمات و آراء دادگاهی رضایت متقابل و دو طرفه بر قرار باشد ، مردم چنین شخصی را دیوانه می پنداشتند و همه تجربه های تاریخ انسان را از سپیده دم تاریخ می آوردند تا گواهی عدم امکان پذیری این رویا باشد . آنها خواهند گفت << مردم به این سبک زندگی نمی کنند این کاری است نشد !
، این اتفاق نمی افتد >> . ما بسیار ناراضی بودیم - نیتی از مدلهای مدارسی که در آن زمان در دسترس ما بودند و ما باید به این معتقد باشیم که یک برنامه آموزشی مناسب یا روش شناسی علمی درست یا مخلوطی از عوامل اجتماعی - هیجانی و روانی که باید برای چشم انداز آموزش و پرورش اثبات شده باشند باید وجود داشته باشد. اگر این مدرسه یک نماینده خاص جامعه در این کشور بوده در قرن بیستم و بعد از سال 2000 ما مم بودیم که زمانی را برای تکمیل آزمایش دوباره آنچه که یک مدرسه باید باشد انجام دهیم . همچنان ما چندین سال وقت صرف آن کردیم . سعی کردیم یک توافق نظر از آنچه مدرسه است و کیفیت اهداف مدارس که می توانند واقعی تر باشند بدست آوریم.
حالا دو نقش اصلی وجود دارد که مدرسه آن را پر می کند . یکی فراهم کردن محیطی است که کودکان می توانند در آن برای بلوغ رشد کنند از یک پایه تشکیل شونده و وابسته به یک پایه مستقل به عنوان بزرگسالی که شیوه خاصی از تجربه شخصی را پیدا کرده است. هدف دوم بیشتر اجتماعی است تا فردی . مدرسه باید محیطی باشد که در آن فرهنگ خودش را برای انتقال از نسلی به نسل دیگر آماده می سازد . این هدفی است که یک اجتماع از سیستم آموزشی و پرورشی اش ،اگر بخواهد به این شیوه باقی بماند ، انتظار دارد .
هیچ تضمینی وجود ندارد که هدف اجتماعی و هدف فردی با هم جور باشند . در یک جامعه استبدادی برای مثال ، جایی که زندگی هر فرد به وسیله بعضی قدرتهای مرکزی کنترل می شود، هدف اجتماعی که سیستم آموزش و پرورش ترویج می دهد آشکارا مغایر با برتری اهداف فردی مردم در اجتماع است. یکی از کارکردهای مدرسه در یک جامعه استبدادی باید مطیع کردن افراد در برابر محدودیتهای شدیدی باشد که فرد نیازهای اجتماعی اش را به عنوان یک کل در نظر بگیرد . سیستمهای آموزشی و پرورشی رژیمهای استبدادی عالی ، دگرگونی فردی پائین و آزادی فردی و تلاش مؤثر برای حذف خودشان را دارند.راه حل پاسخ به این پرسش درک این بوده که ایالات متحده اساساً یک اقتصاد بازار آزاد است که در آن آزادی شخصی در سطح اجتماع گسترش یافته و بزرگ شده است. جامعه ما جامعه ای است که در آن آزادی های شخصی فردی اش ستوده شده و راه های اجتماعی ای وجود دارد که این آزادی های را از طریق اهداء حقوق و جبران خسارتهای فردی برای افراد ضمانت می کند . به علاوه ایالات متحده در سال 1965 آشکارا وارد یک دوره اقتصادی شده است که در آن یک نوآوری و یک تازگی در صحنه جهانی بوده است- یعنی ، عصر اقتصاد فرا صنعتی ، که شروع آن به عنوان یک واقعیت تصدیق شده است.
البته امروزه تصویر یک جامعه فرا صنعتی خیلی پیش پا افتاده است. مفهوم کلیدی که یک اقتصاد فرا صنعتی را از یک اقتصاد صنعتی تمیز می دهد درک این است که در جامعه فرا صنعتی در اصل هر کاری می تواند توسط یک دستگاه عادی از دست انسان در آورده شده و در دستهای بعضی انواع ماشینهای پردازش اطلاعات گذاشته شود . اختلاف اصلی بین یک جامعه صنعتی و یک جامعه فرا صنعتی در بودن یا نبودن کالاهای تولیدی نیست ، بلکه در وسایلی است که با آن این کالاها تولید تولید می شوند . در یک جامعه صنعتی ضرورت دارد که یک ارتش مجازی از موجودات انسانی داشته باشیم که به طریقی تجهیز شوند که در درون مکانیسم کل ماشین صنعتی وجود داشته باشند ، کسانی که نقش یکپارچه ای در فرایند تولید به عنوان بخشهایی از این ماشین بازی می کنند.
از طرف دیگر ، در سیستم های آموزشی و پرورشی هرج و مرج طلب ( آنارشیست ) فرد کانون توجه است و تقریباً بیرون از اجتماع است. فرد مقدم بر هر چیز دیگر و هر شیوه تعامل اجتماعی است و به بقاء فرهنگی توجه کمتری می شود.
وقتی ما شروع به تفکر درباره مدرسه ساد بری والی کردیم ، هیچ راهی نداشتیم که بفهمیم آیا راهی وجود دارد که با آن نیازهای فردی و اجتماعی در ایالات متحده امروز هماهنگ شوند؟ شروع به بررسی عوامل اجتماعی کردیم تا برایمان روشن شد که هیچ مدرسه ای باقی نمی ماند اگر نیازهای جامعه آمریکایی مدرن را بر آورده نکند . البته ممکن است برای عده کمی از مردم ناخشنود باقی بماند که شاید بخواهند در این کشور به شیوه متفاوتی زندگی کنند . اما به عنوان یک نهاد که برای مسیر اصلی جامعه آمریکایی مهم و پر معنی باشد امیدی به باقی ماندنش نیست مگر اینکه بتواند خود را درون نیازهای عمیق فرهنگ آمریکایی در این دوران هماهنگ کند . از این رو ما پرسشمان ا مطرح می کنیم : << جامعه امروزی واقعاً چه چیزی برای پیشرفت کردن می خواهد ؟ >> .
استحکام جامعه صنعتی با کاربرد ماشینها بوده است . این می توانست هزاران توانایی اجتماعی را برای تولید مزایای مهم برای اعضایش تقویت کند . اما ماشینها نمی توانند به تنهایی این کار را انجام دهند . ماشینها به اندازه کافی برای انجام این فرایندها ماهر نیستند . برای تحقق این هدف لازم بوده انسان دخالت کند و کمک کند . انسانو ماشین یکی پنداشته می شوند چیزهایی که احتمالاً هرگز بهتر از فیلم بزرگ << Modern Times >> که چارلی چاپلین بیش از 50 سال قبل آن را تولید کرد نیستند .
عصر فرا صنعتی از ماهیت متفاوتی شکل گرفته است. عصر فرا صنعتی هیچ قربانی از عوامل مادی قربانی نمی گیرد که در عصر صنعتی می گرفته است. در مقابل پیشرفت تصنعی ، ماشینهای کامپیوتری و سیستمهای پردازش اطلاعات نسبت بیشتری از ثروت و منابع ملی را وعده می دهد. اما خواسته های فردی حالا کاملاً تفاوت کرده اند . در جامعه فرا صنعتی در واقع هیچ جایی برای موجودات انسانی که نمی توانند کار مستقلانه داشته باجایی برای مردمی که ذره ای از این دریا را تشکیل می دهند یافت نمی شود . چنین مردمی به طور دائم در حال جابجائی در سیستم اقتصادی هستند . نیازهای جوامع فرا صنعتی صرف نظر از ساختار حکومتی برای مردمی که می توانند مستقل باشند مولدهای مشکل گشای مزایای اقتصادی است . مردم جرأت ابتکار ، فکر کردن برای خودشان و مولد بودن برای خودشان را دارند . در یک جامعه فرا صنعتی انبوهی از شکافهای از قبل تعیین شده وجود داشته اند که با آن مردم تجهیز می شوند .
تقاضاهای اقتصادی آمریکای فراصنعتی چیزهایی است که شما از مدیران در هر صنعت و شرکت امروزی می شنوید ، خواه کوچک باشد یا بزرگ . تقاضاهایی که برای مردم خلاق و مبتکر مردمی که می دانند چگونه مسئولیتی را به عهده بگیرند ، قوه قضاوتشان را به کار اندازند و برای خودشان تصمیماتی بگیرند ، هستند .
این برای ما که یک مدرسه در آمریکای فراصنعتی هستیم متوسط است در حالی که با در نظر گرفتن فرهنگ خصوصیات زیر ظاهر می شود :
تنوع زیادی ایجاد می شود . به مردم اجازه می دهد که مالک خودشان ، ابتکاراتشان ، سلایق و مدیریتشان باشند . و در همان زمان اجازه می دهد کودکان در خانه با ارزش.
سايت همسريابي دائم شيدايي همسريابي سايت شيدايي سايت ازدواج همسر ايده آل
پس از آن ما به شرایط لازم برای درک فردی نگاه می کنیم . اینها همچنین متحمل تغییرات قابل توجه دیدگاهی از طریق کار روانشناسان و نظریه پردازان رشدی شده است. در واقع نمونه ذکر شده انسانی است که باید یک لوح سپید و بدون هیچ اشتباهی باشد که کودکانی متولد می کند که در سرشان هیچ چیزی ندارند و بنابر این آنگونه رشد می کنند که مردم دیگر در لوحشان می نویسند. این نمونه ای است که مسئولیت خطیری را بر عهده آن کسانی می گذارد که مسئولیت نوشتن این لوح کودکانه را دارند . از یک جهت این مدل درجه کاملاً منفی یک فرد به عنوان یک وجود مستقل را نشان می دهد و از طرف دیگر اطاعت فرد از اطرافیانی را که خواسته ها و ادراکاتشان را به واسطه کودکی آنها به ایشان تحمیل می کنند .
اما ارسطو 2000 سال پیش و روان شناسان رشدی در زمان های اخلهای دیگری را که به نظر می رسید متعلق به ما باشد نشان داده بودند . وقتی ما مدرسه سادبری والی را تأسیس کردیم واقع گراه نظر می رسید و بیشتر با آنچه ما در طبیعت گونه های انسانی مشاهده می کنیم در یک خط قرار داشت . این مردم کودکان را از تولد به عنوان موجودی طبیعتاً کنجکاو ملاحظه می کنند
، به عنوان همراهانی فعال در یادگیری فرایندهایی که در زمان تولد در ذهن سفید آنها نبوده است. اما در مقابل کسانی که با سیستمهای پردازش اطلاعات در مغزشان متولد می شوند طبعاً برای لمس کردن ، کشف کردن و جستجو برای درک جهان و ساختن حواس آن ، کاربرد تعامل احساسی و هوش زیرکانه شان برای ایجاد تصاویر واقعی - جهان بینی - در ذهنهایشان که آنها را بست. هر کودکی فعال است . هر کودکی که ما دیده ایم در اوایل دوران طفولیت حس کنجکاوی حریصانه ای داشته است. بسیار پر تکاپو بوده ، تقریباً بر هر مانعی می تواند غلبه کند ، با جرأت و مسر بوده و دائماً در پی مبارزه طلبی برای هر مانعی بوده که بر سر راهش ظاهر می شده است . و اینها ویژه گیهایی است که ما دائماً و سال به سال در کودکان دیده ایم تا زمانی که از دنیای خارج به آنها فشار وارد نشده است.
خودرو شاسي بلند ازدواج موفق آتشنشانان پلاسکو پلاسکو خريد خودرو
صنعتی ,جامعه ,مدرسه ,اجتماعی ,مردم ,فردی ,وجود دارد ,وجود داشته ,جامعه صنعتی ,ایالات متحده ,پردازش اطلاعات ,سیستمهای پردازش اطلاعات